خلاصه داستان و قسمت آخر سریال بازگشت به خانه 11 ژوئن 2017
خلاصه داستان و قسمت آخر سریال بازگشت به خانه
امروز در این مطلب از بخش فیلم و سریال سایت دلنا ، خلاصه داستان و عکسهای سریال بازگشت به خانه را میتوانید ببنید
خلاصه داستان سریال بازگشت به خانه :
داستان پینار و خانواده اش را به تصویر می کشد. او دختری از خانواده ای بسیار ثروتمند و اصیل و تنها وارث پدرش بود.
بعد از تولد دخترش مدیریت تمام کارهای شرکت را به همسرش واگذار کرد و خود به نگهداری و تربیت فرزندش پرداخته بود.
اما او به یکباره متوجه می شود که همسرش با بهترین دوستش رابطه ای مخفیانه دارد. او در هنگام بحثی که به دلیل این رابطه میان او و همسرش به وجود آمد ، آسیب دیده و گویی کشته می شود. فرشاد همسر پینار با کمک دوستانش سعی بر نابودی جسد می کند.
آنها سعی کردند که جسد را به همراه همراه اتومبیلش از پرتگاه به دریا بیندازند. در این میان ناگهان متوجه می شوند که پینار زنده است.
دوستان فرشاد او را متقاعد می کنند که برای در امان بودن منافع خود باید او را بکشیم. از طرفی یک مرد ماهیگیر شاهد این صحنه می شود و به برادر خود یوسف که در دریا مشغول کار بود اطلاع می دهد که به آن مکان رفته و زن را نجات دهد.
دوستان فرشاد تنها شاهد این ماجرا را می کشند و برادر یوسف را به قتل می رسانند. بعد از نجات پینار توسط یوسف، او تغییر چهره داده و به عنوان لیلا خواهر پینار، به داستان سریال و زندگی همسرش باز می گردد.
یوسف نیز بعد از این اتفاق به دنبال انتقام برادرش است و دوباره راه های او و لیلا به هم می رسد. آنها تا حدودی در این راه با هم همراه می شوند.
قسمت اول سریال بازگشت به خانه
لیلا میاد شرکت و فرشاد هم میاد شرکت و لیلا میگه همه چیزو ب نامت میکنم ب ی شرط .. اونم اینکه سرپرستی الیف رو به من بدی.بعدم میره ک ودات بهش میگه با این کارت نقطه ضعف نشون دادی و لیلا میگه من خسته شدم.میخوام ب دخترم برسم و میره. یوسف میره کنار دریا و یاد آخرین دیدارش با برادرش میفته ک کمیسره میاد و میگه راجب پینار تحقیق کردم و باباش خیلی پولداره ک یوسف میگه چ ربطی ب داداشم داره ک. کمیسر میگه در صورت مردن پینار اموالش ب شوهرش میرسیده و ماشین اون زن اتفاقی تو دریا نیفتاده. اگه قصد کشتن زنه رو داشتن ممکنه داداشت شاهد اتفاقات بوده باشه. یوسف میگه پلیس چیکار میکنه؟ ک کمیسر میگه اونا خبر دار نمیشن و تصمیم میگیرن اول اسلحه ای ک تو حادثه ازش استفاده شده رو پیدا کنن. فرشاد تو شرکت داره ب عکس الیف نگاه میکنه ک جانان میاد و بهش میگه ک لیلا سرپرستی الیف رو میخواد. ب نظرت چرا؟ ک جانان میگه شاید حس مادر شدنش باعث شده. تو بسپرش ب من. بعدم چون فرشاد دلش واسه الیف تنگ شده میره دنبال الیف ک الیف میگه کاش خاله هم با ما بیاد چون همیشه راجب مامانم صحبت میکنیم. چنگیز هم میخواد ی زمین بخره و میره سراغ فراد تا پول بگیره ولی فرشاد قبول نمیکنه و چنگیز هم تهدیدش میکنه.
جانان هم میره آرایشگاه و لیلا هم از قبل بهش زنگ زده بود میره اونجا و جانان میپرسه چرا سرپرستی الیفو میخوای؟ چرا خودت ازدواج نمیکنی و بچه دار نمیشی ک لیلا میگه چون اون خواهر زاده منه.تو میتونی فرشادو راضی کنی.واسه تو هم خوبه.چون میتونی بچه خودتو ب دنیا بیاری. جانان میگه اگه فرشاد الیف رو بهت نده چی؟ شکایت میکنی؟ ک لیلا تو فکر میره. یکی ب اسم مصطفی میاد پیش درویش و مریم رو ازش خواستگاری میکنه ک درویش میگه ببینم خودش چی میخواد و بهت اطلاع میدم. جانان میره پیش افراز و بهش میگه تو فکر لیلا انداختم شکایت کنه .فرشاد هم بخاطر از دست ندادن الیف باهام ازدواج میکنه ک افراز زیاد راضی نیست ولی جانان راضیش میکنه. رابطه سودا هم ک کلا با مادرشوهرش و با یوسف خوب نیست و داره ب طرف چنگیز جذب میشه(چنگیز و افراز کسایی ک ب فرشاد تو سر ب نیست کردن پینار کمک کرده بودن) یوسف میره باهاش حرف میزنه چون قبلا بخاطر چنگیز بهش سیلی زده بود و و میخواد از دلش در بیاره ولی سودا میگه من دیگه اینجارو خونه خودم نمیدونم.پسرمو برمیدارم و میرم.
ایپک (خواهر فرشاد )هم میاد و ب فرشاد میگه مهتاب (خدمتکارشون)نمیتونه ب تنهایی از کارا بر بیاد ک فرشاد میگه مگه عایشه گل مریضه؟(عایشه گل ی جورایی جاسوس لیلا بود ). جانان هم میگه من عایشه گلو انداختم بیرون.چون دیگه نمیخوام اثری از پینار تو این خونه باشه.من باید باشم. اگه از تصمیم من حمایت کنی همه بهم احترام میزارن.مثل لیلا.میخواد شکایت کنه.ب نظرم بهتره رابطمونو رسمی کنیم بخاطر الیف. درویش هم موضوع خواستگاری مصطفی مریم میگه ک مریم میگه نمیخوام.
یوسف میره بار ک اجازه نمیدن وارد بشه و ایپک هم ک کلا عاشق یوسف شده ی مدت میره بار میبینتش و میره جلو و طوری رفتار میکنه ک انگار با همن و وقتی رفتن داخل یوسف تشکر میکنه و جدا میشه. لیلا هم ک اومده دیدن بیوسف ایپک میبینتش و میگه چرا میخوای الیفو بگیری؟ لیلا میگه بهتره تو این کار دخالت نکنی. ایپک:اون برادر زاده منم هست. لیلا:اگه خوبی الیفو میخوای داداشتو راضی کن.جای خالی مادرشو یکی باید پر کنه. بعدم میره تو.
الیف هم به مهتاب میگه میشه شماره خالمو پیدا کن ک جانان میاد و میگه تو هنوز نخوابیدی؟ مهتاب میگه دلش بستنی میخواست و جانان میگه خیلی لوس شدی و برو بخواب ک الیفمیگه ازت متنفرم و جانان هم میگه منم ازت خوشم نمیاد.
یوسف هم یواشکی میره تو اتاق چنگیز تا دنبال اسلحه بگرده ولی پیدا نمیکنه و وقتی میاد بیرون چنگیز میبینتش و لیلا میگه همراهه منه (?خدا بده شانس?) و بعد لیلا میره تو اتاق و ب چنگیز ی برگه میده و میگه اینجا هیچ سودی به ما نداده و اگه فردا مشتری بیاد حتما میفروشم.(کلوب جز اموال لیلائه) بعد ک میاد بیرون یوسف بیرونه و یوسف میگه من ب کمک تو نیازی ندارم.من خودم انتقام داداشمو میگیرم. چنگیز میره پیش افروز و بهش میگه لیلا چیکار کرده. فرشاد هم به لیلا میگه صحبت در مورد تصمبم سرپرستی مزخرفه ک لیلا میگه پس من میرم شرکت و ی جلسه میزارم و به همه میگم وقت بازنشستگیتون رسیده. یوسف هم اسم چنگیز رو ب کمیسر میده. سودا هم با چنگیز ملاقات میکنه و مثل اینکه باهم ارتباط دارن.
عکسهای بازیگران سریال بازگشت به خانه :
برچسب ها : بازیگر نقش پینار سریال بازگشت به خانه , بازیگر نقش لیلا سریال بازگشت به خانه , بازیگران سریال بازگشت به خانه , خلاصه داستان سریال بازگشت به خانه , سریال ترکی بازگشت به خانه , قسمت آخر سریال بازگشت به خانه
- فیلم و سریال
- 26,616 views
- بدون نظر
به نکات زیر توجه کنید