عکس نوشته قلیون ا عکس پروفایل قلیون ا متن غمگین قلیون 26 سپتامبر 2018
عکس نوشته قلیون ا عکس پروفایل قلیون ا متن غمگین قلیون
میگم یه سوال؟ راست میگن پرسپولیسیا بجای ۲ سیب ۴ سیب میکشن؟؟
کنار پنجره نشسته برف رو نگاه میکنه و یه پُک به #قلیون میزنه…
هه سرنوشت منم مثل “#قلیون-شد” تا طعم داشتم با من بودن وقتی که از طعم افتادم گفتن ” #سوخت” بریم هه
هر پسر جوونی رو كه تو خیابون با یه #گونی برنجی تو دستش دیدید؛ شك نكنید كه میخواد بره #قلیون بكشه!!:
قـُل قـُل قلیان چرا خاموش شد…. ما به این موسیقی عادت داشتیم
قهوه خانه بود جولانگاه ما….چون به دیزی هم ارادت داشتیم
با دوگوش خود شنیدم از کسی….حذف قلیان کار استکبار بود
قُل قلش در حکم آواز و غنا…. آتش آن موجب آزار بود
سعی اشان این بود همچون پول نفت…. دیزی و قلیان رَوَد از سفره ها
چایی لب سوز هم گردد حرام…. قهوه خانه گردد از ملت جدا
با تمام مشکلات زندگی …. می توان جنگید وحرفی هم نزد
با نبود دود ودم اما چطور….می توان خاموش بود و دم نزد؟
دیشب به خوابم آمدی،خواب پریشان شکست و رفت/ دیدم که فال حافظ وقهوه و فنجان شکست و رفت
گفتی کجاست حلقه یاران باوفا / گفتم کنار شیشه قلیان شکست و رفت …
پشت سراندیشه نشسته نفسی چاق کند.باچایی لب سوزبرایش هوسی چاق کند.امشب به صداهای النگویی ومنقل.قلیان به سرش زد.چه کسی چاق کند …
دود قلیانم از من باخبر است
باخبر است این ایام ، دلم شکسته تر است
شکسته از تو
شکسته از اه ، حسرت روز های بی قاموس
میکشم از این ان ، از دود قلیان
میکشم بار جفا ، بار نافرجام ، بار حرف های این و آن
اه از دل چه گویم
اه از دلبر رفته از جان چه بگویم
ای قلیان ، قل بزن ، قل قل بزن ، تا دلم در این قل قل روزگار همچون طعمی نسوزد
نسوزم با این درد بی درمان
اه از دلم چه بگویم
اه از دلبر رفته از جان چه بگویم
گویند تقدیر شاخص هم دلی هاست
طلوع دختری هستی اگرچه روی یک فنجان
و شاید طرح حکاکی شده بر شیشه ی قلیان
از ایلات و عشایر ماه بانویی پدید امد
که عکسش حک شده بر روی هرچه کوزه و گلدان
بیا با خود بیاور بوی عطر وطعم چایی را
بیا زیباترین نقش خدا در ظهر تابستان
شبیه طرح های خوب و رنگارنگ شیرازی
که در یک لحظه فورا مینشیند بر دل انسان
بیا ای اسوه ی جانم برای شعر گفتن ها
عروس شاعر این شهر شاعرهای بی ایمان
بیا تلفیق بوی پونه ی کوهی و اویشن
که دمنوش تو میچسبد در این عصر پ …
ریش ون دایک گذاشته بودی
و کنج کافه
پیپت را با توتون کاپتان بلک چاق می کردی
و برایم
قهوه ی فرانسوی سفارش دادی
و حرفهایت
بوی قلیان خوانسار می داد
طعم چای قند پهلو …
تو کجایی سهراب ؟
حق گل را به کمی آب فروخت..
از شقایق چه بگویم که دلش را فروخت
همه ای مردم آبادی ما
همه در غرق سکوتی ابدی
بیلها رفته کنار جای قلیان خالی!
دیگر از شر شر آب بر بلندای زمین!
جای عطرشب یاس……
چه صفای دارد…
قل قل قلیونها!
جای عطر شب یاس
پک سیکار هی سیگار هی سیگار!
قایقم به گل نشست!
جای آب غم نان!
دل (آرام) چقدر غمگین است!
قلیان میکشم ولی باز کم نمی شود غمم
بعد تو تنهادود این قلیان بود هم دمم.
ای کاش این حسرت شبی بادود پایان میگرفت
درلابلای دود این قلیان باران میگرفت
هرگزنمی ایی ومن درعشق اومی بازمت
انقدر قلیان میکشم دردود من میسازمت
شاید که این قلیان مرا باکامش پیرم کند
اما همانند تو نیست از زندگی سیرم کند
این موارد هم مطالعه نمایید :
به نکات زیر توجه کنید